امروز بنای زندگیم
به وزیدن نسیمی
فرو ریخت!
عمری از قدرت مهمانان ساکت و کوچک خانه قلبم
غفلت کردم٬
عاقبت بنای زندگیم را
موریانه ها
بر سرم خراب کردند.
..........
پ.ن:دلم برای عمری که پای ساخت بنا گذاشتم میسوزه.کنار خرابه ها نشستم و اشک میریزم . . .اشک میریزم . . . اشک میریزم . . .
+ نوشته شده در دوشنبه ششم مهر ۱۳۸۸ ساعت 1:18 توسط سپید
|