دریای زندگیم آرام است این روزها و قایق من بر دریای آرام به سوی ساحل نهایی در پیش است.

می دانم که همیشه چنین نخواهد بود ... می دانم که طوفانها خواهند آمد و دریای زندگیم متلاطم خواهد شد... این رسم دنیاست

اما خداوندم می دانم که تو در قایق من هستی٬همیشه ... می دانم که ترکم نمی کنی و خوب می دانم که دریاها از تو فرمان می گیرند و گر طوفانی باشد درسی هست و گر استاد تو باشی آرامی هم تویی ...  امروز در این آرامشی که در تو دارم صدایت می کنم٬با تو می گویم و از تو می شنوم ... رازهایی که با تو در خلوت گفتم را به هنگام طوفان به یاد آور و سکان دار وجودم تو باش ناخدای لایق

و امروزم را و تسلی و شادیم را برای شاد کردن و تسلی بخشیدن به آنانی که در طوفانند به کار بگیر ... از تو یافته ام بگذار از تو بگویم از تو ببخشم لبخند و شادمانی و امید را ... دوستت دارم و می دانم که دوستم می داری

                                                                 آمین