حرف هایم را می سپرم به باد تا به گوشت زمزمه کند
باد می وزد ...
اما به سویی دیگر ...
فریاد میزنم غرب نه ... شرق
صدای خنده باد در گوشم می پیچد ... زمین گرد است ...
کمی دیرتر ... خواهد شنید ...
من می مانم و هراس از اینکه نکند دیر شود ...
پ.ن:حالم بده
بعدا نوشت:حالم خوب شد !!! ... خدای تسلی دهنده خیلی دوستت دارم
+ نوشته شده در دوشنبه پنجم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 18:30 توسط سپید
|